، تا این لحظه: 12 سال و 1 روز سن داره

هستي و قلب مامان

14 ماهگی عزیزای خوشگلم

گلای ناز مامانی 18 تیرماه 14 ماهه شدید از همیشه شیرین تر وشیطون تر با خودم میگم این دوتا همون 2 تا نوزاد کوچولوی وضعیف ضعیف توی دستگاه بودن باورم نمی شه  به من حق بدید که هر روز خدا رو شکر کنم به خاطر بودنتون خدایا یعنی این دخمل وپسمل خوشگل بامزه پاره تنه منن   از شیرین کاریهاتون بگم  پرهام عزیزم تو به خاله ها می گی نانا مامان قربون نانا گفتن بشه مهربونم بالاخره قلبمه خان منم(پلهام )  افتخار داد وچند قدم برداشت می دونی خاله ها به قلنمبه من چی می گن کنجکاو کوچولو  چون همش در حال سرکشی به اتاقا وزیر ورو کردنه   چی بگم از تو پالمین بلای من که بیشتر از اینی که قدم برداری ذوق می کنی ومی خندی ق...
24 تير 1392

روز تولد وخاطرات تولد

خيلي وقته كه مي خواستم اين وبلاگو باز كنم 18 ارديبهشت شما دوتا جوجه هاي ماماني يك ساله شديد وقتي ميخوام بنويسم نمي دونم چرا ناخودآگاه اشك   تو چشمام جمع ميشه ياد پارسال مي افتم تازه 31 هفته و2 روزم بود تا38 هفتگي فاصله زياد بود   اما استراحت مطلق بودم چون احتمال زايمان زود رس داشتم خلاصه اون روز بنابه پيشنهاد دكترسونوگرافي رفتيم بيمارستاني كه بخش نوزادانش قوي بود، پرونده باز كنيم تااگرشما 2 تا زود به دنيا اومديد   اونجا زايمان كنم. دوشنبه(18/2/91) بود ساعت 9 صبح   حاضر شدم وبا بابايي رفتيم بيمارستان يه بيمارستان دولتي، شلوغ ودر هم برهم   ...... بعد ازكلي آشنايي وسفارش ...
11 تير 1392
1